فردی چند گردو به بهلول داد و گفت: بشکن و بخور و برای من دعا کن. بهلول گردوها را شکست ولی دعا نکرد. آن مرد گفت: گردوها را می خوری نوش جان، ولی من صدای دعای تو را نشنیدم! بهلول گفت: مطمئن باش اگر در راه خدا داده ای خدا خودش صدای شکستن گردوها را شنیده است...! نکته: اگر هدفی ارزنده دارید و وظایف تان را شایسته انجام می دهید، نیازی به سروصدا نیست. از این مقدمه شاید بشود اینطور نتیجه گرفت: اگر دیدید مدیری کلی تبلیغ و سروصدا برپا کرده، بدانید وظایفش را درست انجام نداده است!
عناوین یادداشتهای وبلاگ