سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

استغاثه شیعیان مظلوم بحرین به ولی امر مسلمین جهان

بسم‌الله الرحمن الرّحیم

محضر مبارک ولی امر مسلمین جهان

حضرت آیت‌ الله العظمی سید علی خامنه ‌ای (مدظله العالی)

سلام علیکم ..

 با سلام و صلوات بر خاتم أنبیاء محمد مصطفی (ص)،‌ او که پیامبر بود و از ایشان رسالت بر دوش داشتن را آموختیم، بر علی (ع) که از ایشان عدالت وار بودن را یاد گرفتیم، بر سیده دو عالم که در ایشان ولایتمداری را یافتیم، بر سبْطیْ شباب اهل الجنّة که از ایشان صبر و فرهنگ سرخ شهادت را به ارث بردیم، ‌بر ائمّه‌ طاهرین علیهم‌ السّلام که از ایشان جهاد در راه حقّ را آموختیم و بر تک سوار آخر الزّمان (عج) که از ایشان انتظار اصلاح را به تعلم نشستیم.

 

سلام ما بر آن امامی که در عرصه‌ی تاریک تاخت و تاز طاغوتیان قیام نمود و درود فراوان بر حضرتعالی که پرچمدار فعلی انقلاب اسلامی و ولی امر مسلمین جهان هستید. 

 

ما گروهی از شیعیان بحرین هستیم که از حضرتعالی تقلید می کنیم و سیرت و سنت جنابعالی برای ما حجت است. واقعیت این است که اکنون از ظلم و ستم آل خلیفه نزد جنابعالی شکایت می کنیم. فشار بر ما سنگین شده به حدی که برادران و خواهران و عائله ما را در مقابل چشممان می کشند، فریادرسی کمک نمی کند ما را. اجتماع می کنیم برای رضای خدا و در راه عزت مسلمین و شیعیان اما کشته می شویم.

 از شما درخواست می کنیم برایمان نزد خدا دعا کنید زیرا اطمینان به استجابت آن داریم. و در ثانی کوچک تر از آنیم که درخواستی کنیم، مع ذلک رنج این آلام و مصیبت ها را که از طرف ما را احاطه کرده، جز با حضرتعالی با چه کسی در میان بگذاریم؟! هر طور که صلاح می دانید ما مقلدان و فرزندان خود در بحرین را یاری دهید. سخنرانی عربی جنابعالی در خصوص انقلاب مصر، برادران مصری ما را منصور گردانید و موجب توفیق و نصرت آنان شد، ما نیز در رنج و عذابیم و جز مقاومت و آمادگی برای شهادت چیزی نداریم و خداوند متعال فتح و نصرت را مسئلت می کنیم..

والنصر قادم إنشاءالله

جمعی از مقلدان حضرت آیت الله العظمی خامنه ای در بحرین


اولین دیدگاه را شما بگذارید

  

پاسخ سازمان بسیج مستضعفین به مقاله‌ای در توهین به بسیجیان

روابط عمومی سازمان بسیج مستضعفین در اعتراض به درج مطالب اهانت‌آمیز نسبت به بسیج و بسیجیان طی بیانیه‌ای اعلام کرد: از آن رسانه محترم انتظار می‌رود که با قلم خود این توهین بزرگ را علیه بسیج و حزب‌الله را جبران کند.


در پی درج مقاله‌ای با عنوان "هاشمی مظلوم‌تر از بهشتی " در تاریخ 11/ 12/ 89 در روزنامه جمهوری اسلامی، روابط عمومی سازمان بسیج مستضعفین با انتشار جوابیه‌ای، به درج این مقاله در روزنامه جمهوری اسلامی اعتراض کرد که متن کامل این جوابیه در زیر می‌آید:
متأسفانه در مقاله مذکور آمده است: "اگر این حرمت‌شکنی‌ها و خیره‌سری‌ها به‏نام بسیج و حزب اللّهی همین طور ادامه یابد . . . " که نکاتی از روی موعظه و ارشاد برای هدایت طراحان این مقاله به صراط مستقیم انقلاب به شرح زیر بیان می‌گردد:
1- حمله به بسیج و کوبیدن آن با موج تهمت و توهین و افترا پدیده‌ای ناشناخته نیست بلکه بسیج از آغاز تشکیل، همواره آماج هجوم استکبار به سرکردگی آمریکا، انگلیس، و صهیونیسم بین‌الملل و مزدوران داخلی آنان چون منافقین و سلطنت‌طلب‌ها بوده و هست و این موضوع تازگی ندارد. اما اینکه روزنامه‌ای مدعی خط امام(ره) آن هم در تبیین مظلومیت شهید بزرگوار آیت‌الله سید محمدحسین بهشتی قلم از حریم عقل و عدل خارج کند و مقدس‌ترین نهادی را که در صدر قلب امام جای دارد، مورد هجمه ظالمانه قرار دهد، موضوعی عجیب و قابل تأمل است.
با حسن ظن به ادعای پیروان آن روزنامه از خط امام چند جمله از حضرت امام(ره) را یادآور می‌شویم تا مسئولان محترم آن روزنامه، مقایسه‌ای بین ادبیات به کار گرفته خود را با این امواج زلال مهر و عشق بنماید و اگر احساس می‌کنند با خط امام(ره) در تقابل قرار گرفته‌اند، در مرام خود بازنگری نمایند.
امام عزیزمان فرمودند: اگر بر کشوری نوای دلنشین تفکر بسیجی طنین‌انداز شد چشم طمع دشمنان و جهان‏خواران از آن دور خواهند گردید و الّا هرلحظه باید منتظر حادثه ماند.
و تکان‏دهنده‏تر از آن تذکر الهی پیر و مراد جمارانیان بود که فرمودند: اگر مسئولین نظام اسلامی از شما (بسیجیان) غافل شوند به آتش دوزخ الهی خواهند سوخت.
شایسته است بدانید اول بسیجی ایران اسلامی شخص بی‌بدیل امام روح الله است که فرمودند: از خدا می‌خواهم تا با بسیجیانم محشور گرداند چرا که در این دنیا افتخارم این است که خود بسیجی‌ام.
آری؛ بسیج میقات پابرهنگان و معراج اندیشه پاک اسلامی است که تربیت یافتگان آن،‌ نام و نشان در گمنامی و بی‌نشانی گرفته‌اند.
2- اگر بحث از مظلومیت شهید بهشتی است باید بدانیم که سبب مظلومیت ایشان چه بوده است؟
مظلومیت آن شهید بزرگوار از آن رو بود که آنچه به او نسبت می‌دادند با حقیقت فاصله‌ای فاحش داشت. او را متهم به رفاه‌طلبی و داشتن ویلا در اروپا می‌کردند در حالی که او حتی یک بار عید نوروز را در کیش سپری نکرد. او را متهم به ثروتمند بودن و داشتن حساب‌های کلان خارجی می‌کردند در حالی که نه‎تنها خودش حتی هیچ‎کدام از اعضای خانواده‌اش حساب‌های متعدد بین‌المللی حتی یک شرکت اقتصادی داخلی هم نداشته و بهشتی مظلوم در نهایت سادگی بدون هیچ تجمل و اشرافی‎گری می‌زیست.
بهشتی را متهم به شکنجه مردم و سازماندهی حزب‌الله برای حمله به تجمعات سیاسی می‌کردند در حالی که بهشتی رئوف‌ترین قلب را داشته و به کوچکترین رفتار خارج از اعتدال رضایت نمی‌داد.
او را متهم به ارتباط با بیگانگان می‌کردند، در حالی که هیچ‌گاه رسانه‌های خارجی از او و جریانات وابسته به او حمایت نمی‌کردند و همواره ایشان را مورد هجمه بدترین اتهامات و بمباران رسانه‌ای قرار می‌دادند.
کسانی که به بهانه دفاع از شهید بهشتی به بسیج و حزب‌الله حمله می‌کنند، باید از خود بپرسند: اگر امروز غائله 14 اسفند 59 تکرار شود در کدام جبهه قرار دارند؟ در جبهه‌ای که شهید بهشتی و حزب‌اللّهی‌های مظلوم کتک خوردند؟! یا در گروه مقابل و معاندین که اتفاقاً آنها نیز مدعی هتک حرمت بودند؟!
همه می‌دانند که اتهام اصلی بهشتی نزد دشمن، ارتباط تنگاتنگ او با بسیج و حزب‌الله بود. اتهام بهشتی و سبب مظلومیت آن عزیز، خضوع و تسلیم کامل او در مقابل ولایت بود. و نه ایستادگی در مقابل راه ولایت!
متهم کردن بسیجی‌ها و حزب‌اللّهی‌هایی که ده‌ها هزار شهید و جانباز برای حفظ ولایت نثار کردند، به حرمت‎شکنی و به کار بردن واژه‌های ناجوانمردانه خیره‏سر و انبوه انسان‎هایی که تسلیم‌تر از آنان در مقابل حقیقت پیدا نمی‌شود، از جنس همان ظلمی است که به مقام بهشتی مظلوم روا داشته‌اند. و اگر روزنامه جمهوری اسلامی قائل به مظلومیت آن شهید می‌باشد شکی نیست که این مقاله او را مظلوم‌تر کرده است.
3- ادب و تواضع مرام بسیج است و حرمت‏شکنی در قاموس بسیج راه ندارد و حتی اگر حرمت توهین و افترا نبود بسیج هوشیارتر از آن است که با رفتار ناشایست مظلوم‌نمایی متخلفان را فراهم آورد.
4- گاهی صحنه‌های مشمئز کننده از توهین و درگیری توسط عناصری خاص ساخته شده و شعارهایی در دو جبهه مخالف سر داده می‌شود که به هر ناظر بسیجی به وضوح روشن است که هر دو طرف درگیر از یک مبدأ و آن‏هم از سوی دشمنان نظام هدایت می‌شوند و انگیزه‌ای جز ظالم جلوه دادن نظام و حزب‌الله در کار نیست. از افراد باسابقه و کارکشته در سیاست بعید است که فریب این صحنه سازی‌ها را بخورند و همچون برپا کنندگان 14 اسفند بسیج و حزب‌الله متهم به حرمت‏شکنی کنند.
از آن رسانه محترم انتظار می‌رود که با قلم خود این توهین بزرگ را علیه بسیج و حزب‌الله را جبران کند و حسن نیت خود را در پیروی از خط امام را با عذرخواهی از فداکارترین انسان‌های روزگار که نماد عزت و شرف ملت، بلکه امت اسلامند آشکار کرده و بار دیگر پایبندی خود را به حق نمایان سازد.


اولین دیدگاه را شما بگذارید

  

 

خبر فوری                                       خبر فوری

 

میرحسین موسوی دستگیر شد!!!

 

                                                                    جدی نگیرینا طنزه!!!

 


بالاخره بعد از ابطحی، عطریانفر و سعید حجاریان نوبت به میرحسین موسوی رسید تا در دادگاه حاضر بشود و از خود در برابر اتهامات وارده دفاع کند.

 

 

آقای موسوی ضمن پذیرفتن اتهامات وارده به عنوان آخرین دفاع لحظاتی از وقت دادگاه را به خود اختصاص دادند و اینگونه از خود دفاع کردند:

 

متن کامل دفاعیات آقای میرحسین موسوی

 

چه دفاعی از خودم بکنم جناب قاضی؟ من بی دفاعم.

 

من شریف تربیت شدم. من شریف بزرگ شدم. نه کسی منو میشناخت، نه کسی بنده رو میدید. اصلا 20 سال بود که کسی به من محل نمی ذاشت. نه ثروت مند بودم ونه هیچ چیز دیگر. تا اینکه ثروتمندان دور من را گرفتند.

 

همه سهم من از زندگی کار فرهنگی بود و یک زن قرآن پژوه و روشنفکر.

 

من ساده بودم. من همه چیز رو باور میکردم. من با هیچ مخالفت نمیکردم. سرم به کار خودم بود و شریف بودم. به من گفتند: کاندید بشوی حتما رای می آوری. من هم باور کردم. گفتند: اگر رای نیاوردی یعنی در انتخابات تقلب شده است. بازهم باور کردم.

 

من نمیخواستم کاندید بشوم، من نمیتونستم رئیس جمهور باشم، من نمیتونستم اصلاح طلب باشم، من نمیخواستم شعار اصول گرایی بدهم. من مقاومت کردم تا حد توانم، اما توانم کم بود.

 

بنده ضعیف بودم. برای خودم ضعیف بودم و برای دیگران. و من به همه احترام میگذاشتم، من به همه احترام میگذاشتم و من شروع کردم به بازی کردن، شروع کردم به سرگرم شدن و بعضی وقتها یادم رفت که کجام و همه ی اینهایی که میگند مال من نیست، حق من نیست و من اشتباهیم...

 

تقصیر من بود، تقصیر دیگران هم بود.

 

اما خدایا تو شاهدی که من هیچ چیزی رو برای خودم بر نداشتم. من هیچ چیزی رو توی جیبم نذاشتم، من از سهم کسی نزدم. من فقط اشتباهی بودم.

 

خدایا تو شاهدی که من چیزی رو خراب نکردم، خدایا تو شاهدی که من کسی رو اذیت نکردم. من فقط اشتباهیم.

 

چه دفاعی از خودم بکنم؟ من بی دفاعم.

 

حالا من مانده ام و تقاص این همه اشتباه دیگران و بازیگوشی خودم.

 

جناب قاضی من از هیچکس توقعی ندارم...

 

خدایا تو منو ببخش...

 

 

 

 

 

 

 

لازم به ذکر است که بعد از پخش دفاعیات آقای موسوی از رسانه ملی، آقای ضرغامی طی نامه ایی از مهران مدیری به خاطر تاثیر گذار بودن سریال مرد هزار چهره تشکر و قدردانی کرد و افزود: ای کاش سایر نخبگان سیاسی با درس گرفتن از سریال آموزنده مرد هزار چهره از لجبازی دست بر می داشتند و ملت را از اعترافات خود شاد و خوشنود می ساختند.

 

< type="text/java">


اولین دیدگاه را شما بگذارید

  

به دنبال خیانت آشکار سران فتنه و اغتشاشات ?? بهمن? روحانیون حوزه علمیه قم روز ??

 

بهمن در مدرسه فیضیه قم? تجمع اعتراض آمیز برگزار کردند.

تجمع جمعی از مردم و طلاب حوزه علمیه قم در اعتراض به اغتشاشات اخیر فتنه‌گران در تهران در قم

تجمع جمعی از مردم و طلاب حوزه علمیه قم در اعتراض به اغتشاشات اخیر فتنه‌گران در تهران در قم

و اینهم عکسهائی در خصوص رویشهای انقلاب اسلامی در ??بهمن ???? :
 
 

 

22بهمن

22بهمن- محمدصادق رستمی


اولین دیدگاه را شما بگذارید

  

یه روز یه ترک بود ...

اسمش ستار خان بود، شاید هم باقر خان.

شجاع بود و نترس.

در دوران استبداد که نفس کشیدن هم جرم بود ، با کمک دیگر مبارزان ترک ، در برابر دیکتاتوری ایستاد.

او برای مردم ایران ، آزادی می خواست

و در این راه ، زیست و مبارزه کرد و به تاریخ پیوست تا فرزندان این ملک ، طعم آزادی و مردمسالاری و رهایی از استبداد را بچشند.

 

ستارخان




یه روز یه رشتی بود...

اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی.

او می توانست از سبزی جنگل های شمال و از دریای آبی اش لذت ببرد و عمری را به خوشی و آرامش سپری کند

اما سرزمین اش را دوست داشت و مردمانش را

و برای همین در برابر ستم ایستاد
آنقدر که روزی سرش را از تنش جدا کردند.

 

میرزا کوچک خان جنگلی




یه روز یه اصفهانی بود..
.

اسمش حسین خرازی

وقتی عراقی ها به کشورش حمله کردند ، جانش را برداشت و با خودش برد دم توپ و گلوله و خمپاره.

کارش شد دفاع از مردم سرزمینش ، از ناموس شان و از دین شان.

آنقدر جنگید و جنگید تا در یکی از روزهای آن جنگ بزرگ ، خونش بر زمین ریخت و خودش به آسمان رفت.

 




یه روز یه ...
ترک و رشتی و فارس و کرد و لر و اصفهانی و عرب و ... !

تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند

و به صرافت شکستن قفل دوستی ما افتادند

و از آن پس "یه روز یه ... بود" را کردند جوک تا این ملت ، به جای حماسه های اقوام این سرزمین که به عشق همدیگر ، حتی جانشان را هم نثار کرده اند ، به "جوک ها " و "طعنه ها" و "تمسخرها" سرگرم باشند و چه قصه غم انگیزی!




اولین دیدگاه را شما بگذارید

  


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ