سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

بالاخره بعد از مدتها سوال از رئیس جمهور در مجلس شورای اسلامی برای اولین بار در تاریخ مجلس شورای اسلامی کلید خورد و آقای رئیس جمهور صبح امروز بهمراه تعدادی از وزراء در  مجلس شورای اسلامی حاضر و پس از قرائت سوالات نمایندگان پاسخ داد.

ابتدا نمیخواستم در این مورد مطلبی بنویسم اما از آنجائی که تعدادی از پاسخها از نظر من که بدون زدن چند شاسی فوق لیسانس نگرفته ام , قانع کننده نبود لذا بر خود لازم دانستم چند سطری در این خصوص بنویسم:

ابتدا سخنان حجه الاسلام میرتاج الدینی معاون پارلمانی آقای رئیس جمهور را از نظر دوستان میگذرانم:

میرتاج‌الدینی:

پاسخ رییس‌جمهوری به پرسش‌های نمایندگان صریح و شفاف بود

معاون پارلمانی رییس جمهوری با بیان اینکه نمایندگان مجلس شورای اسلامی پرسش های خود را به طور شفاف مطرح کردند، گفت: پاسخ رییس‌جمهوری به این پرسشها نیز به صورت صریح و شفاف بود.

لازم بتوضیح است که آقای رئیس جمهور در پاسخ به دو سوال اساسی کاملا غیرمنطقی و نابورانه مطالبی را بر زبان راند که بنظر من ....... بماند.

ایشان در جواب سوال آقای علی مطهری ( البته ایشان دکترای خود را بدون فشار دادن حتی یک شاسی اخذ کرده است) که علت عزل آقای منوچهر متکی وزیر سابق امور خارجه در ماموریت سنگال که باعث وهن نظام جمهوری اسلامی ایران گردیده است ناباورانه گفت:

در سؤال 8 پرسیدند عزل وزیر خارجه آن هم در مأموریت سنگال چرا انجام شده و این اقدام موجب لطمه به نظام شده است؟ من می‌توانم از شما بپرسم چه کسی به ایشان مأموریت داده است؟ آیا من مأموریت دادم و اگر شما دادید بگوئید، بنده چنین مأموریتی (سفر متکی به سنگال) ندادم و اگر به عزیزی بگویم خیلی ممنون و دیگر شما در دولت تشریف ندارید، دیگر ماموریت چه معنایی دارد؛ ما هیچ قصدی در این زمینه نداشتیم، این از اختیارات رئیس جمهور در اصل 136 است؛ آیا از اختیارات رئیس جمهور می‌توان سؤال کرد.

من میگویم آقای رئیس جمهور من مدرک کارشناسی ارشدم را با فشار دادن شاسی نگرفته ام ولی میتوانم از شما بپرسم که رئیس جمهور سنگال وقتی خبر عزل وزیر امور خارجه ایران را به ایشان دادند آیا قبل از آن شما به ایشان ( رئیس جمهور سنگال ) خبر داده بودید که این وزیر بدون اطلاع و حکم ما به ماموریت آمده است؟یعنی ماموریت های سیاسی در دنیا امری کودکانه است که کسی بدون اینکه مسئول باشد یا حکم ماموریت و .... دیگر داشته باشد بتواند در کشورهای دیگر حضور داشته باشد و بعد .... نمیدانم به این شما میگوئید کشور داری؟خوب قبلا اگر عزل کرده بودید و در رسانه ها هم اعلام شده بود موضوع فرق میکرد ولی ایشان در اثناء ملاقات با رئیس جمهور سنگال از ایشان خبر عزلش را شنیده است نه از شما.

یا در پاسخ به سوالی که علت خانه نشینی 11 روزه آقای رئیس جمهوری را خواسته بود گفت:

درباره  سؤال بعدی که مربوط به 11 روز خانه‌نشینی است باید بگویم این هم از آن حرفها است، احمدی‌نژاد و خانه‌نشینی و استراحت؟ اکثر مردم به من می‌گویند یک روز هم استراحت کن و به خودت برس و برخی از خود دوستان هم این مسأله را گفته‌اند. در این دو دولت حتی یک روز هم کار را تعطیل نکرده است،‌ اگر یک شب ساعت 10 به خانه رفته‌ایم، صبح زودتر بعد از نماز صبح سر کار آمده‌ایم تا به نوعی تلافی شود. بسیاری از همکاران من پیچ و مهره‌ای شده‌اند و فنر می‌زنند.

میگم آقای رئیس جمهور لااقل که شما انشاءالله مدرک دکترایتان با فشار دادن شاسی نبوده است رسانه های گروهی کشور را که میشناسید؟مثلا خبرگزاری فارس و مهر و صداسیمای جمهوری اسلامی ایران , اینترنت و فضای مجازی برایتان رسانه های نام آشنائی هستند .در آن ایام که شما سخت گرم کار بودید و در مقابل مقام معظم رهبری مدظله العالی هم نیایستاده بودید و هم چند موتوره کار میکردید همه این رسانه ها از غیبت و قهر و خانه نشینی شما در اعتراض به حکم حکومتی معظم له داد سخن داده بودند و دشمنان این کشور شادی میکردند و دوستان از ناراحتی زجر میکشیدند آیا یک نامه ای , تکذیبیه ای یا اصلاحیه ای به این رسانه های ابواب جمعی ارسال کردید که نه آقا اینطوری نیست ما شب و روز کار میکنیم و خانه نشینی و قهر کار ما نیست و همین حرف ها را اون روز میزدید که:

احمدی‌نژاد و خانه‌نشینی و استراحت؟ اکثر مردم به من می‌گویند یک روز هم استراحت کن و به خودت برس و برخی از خود دوستان هم این مسأله را گفته‌اند.

چرا نگفتید؟این رسانه ها مخالف شما و دولت بودند که نبودند ؟آیا آقای دکتر جوانفکر هم در خبرگزاری جمهوری اسلامی یا ایرنا تکذیبیه شما را در ج نکرد؟؟؟؟؟

این حرفها چیه شما ایراد میفرمائید؟

دقت کنید:

بنابراین این وصله‌ها به دولت نمی‌چسبد، زندگی بنده نشان می‌دهد که همیشه سعی کرده‌ام با عمل، بیان درست، ادبیات صحیح و منطقی از ولایت دفاع کنم و نشان دهم که نظام ولایت، نظام مهربانی، عدالت، پیشرفت، کار، تلاش و همبستگی است.

سرتاسر این جلسه پاسخگوئی پر از اهانت به شعور مردم و نمایندگانشان بود.

یک جا گفت:

بنده چون یک دانش آموز مرتبی بودم، می‌خواهم به همان ترتیبی که طی نامه سؤال‌ها را به بنده دادند، به آ‌نها جواب دهم البته آقای مطهری همه سؤالات را نخواندند ولی سعی می‌کنم همه سؤالات را توضیح دهم.

جای دیگر اشاره نمود:

بگذارید اکنون که شب عید هم است، یک شوخی هم با هم بکنیم؛ مگر می‌شود هر زمان که انتخابات و 22 بهمن است، ما دوربین را به روی همه تیپ‌ها ببریم و همه را جلو بیاوریم، اما به محض اینکه این دوران گذشت همین تیپ‌ها را در آن ور یقه‌شان را بگیریم؛ این یک تناقض است و تناقض یک روز کار دست انسان خواهد داد.

آقای رئیس جمهور بنظر شما اینگونه سخن گفتن با مردم و نمایندگان آنها اهانت و بقول خودتان بی ادبی و نامردی نیست؟:

به نظر شما می‌شود با فشار دادن یک "شاستی" فوق لیسانس شد.

 

این سؤالاتی که برای ما مطرح کردید، سؤالات امتحانی بود ولی خیلی سخت نبود. به  نظرم طراح سؤال از همان‌هایی بود که با شاسی فوق لیسانسش را گرفته است. اگر با خود ما مشورت می‌کردید، سؤال‌های بهتری می‌شد مطرح کرد. اما حالا شوخی کردیم و گذشت و پاسخ دادیم.

انصاف داشته باشید حالا که می‌خواهید نمره بدهید، خوب نمره بدهید ما همه سؤالات را به طور کامل پاسخ دادیم و یک مشت مطلب اضافه هم نوشتیم. انصافا یک ذره از 20 کمتر بدهید، بی‌معرفتی و نامردی است.


اولین دیدگاه را شما بگذارید

  


سلام آقای هاشمی! که همیشه دامت تان برکاته است و دامن تان مبرای از هر بدی و احیانا مسائل مالی و مفاسد اقتصادی، که گیرم هم باشد، به نام شما که نیست!! تازه! به نام خانواده تان هم نیست و در ساده زیستی شما و اون «ف. ه» لعنت بر کسی که شک داشته باشد و خدا بگویم این حمید رسایی را چه کار نکند که در هفته نامه 9 دی، باز برمی داره، یه چیزایی واسه خودش می نویسه!! آخه بگو؛ تو کجا بودی، وقتی که آقای هاشمی، همان قبل انقلاب، دامت برکاته بود؟!

 

آقای هاشمی! شما خیلی خوب هستید و انسان بزرگواری هستید و عمار و مالک و یا منصور امت و ابوذر و مقداد و حمید رسایی و سلمان و مسلمان و مطهری زمان و بهشتی دوران و لاجوردی زمین هستید و قابلیت از این بهتر شدن را ندارید، چرا که از این دیگه، بهتر نمی شه که یکی بشه!

آقای هاشمی! وصیت نامه امام، کلا چند صفحه بود، اما خاطرات شما از جنگ و انقلاب و بعد انقلاب و قبل انقلاب و حین انقلاب، تمامی ندارد و بیشتر از چند جلد است و من همه اش را خوانده ام و اینها همه اش نشان می دهد که انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی و جنبش تسخیر وال استریت، بی نام شما دامت برکاته در هیچ کجای جهان، حتی کرات دیگر، شناخته شده نیست، چه رسد به اینکه بخواهد دامتش، برکاته داشته باشد!

آقای هاشمی! شما نزدیک ترین فرد به رهبر انقلاب هستید و امام هم نزدیک ترین فرد به شما بود و اصلا آقای مصباح یزدی و آقای محمد یزدی و آقای راشد یزدی و محسن قرائتی و حمید رسایی در مقایسه با شما، به آن معنی و تا آن اندازه، دامت برکاته نیستند، اما یک عده از خدا بی خبر، نقش شما دامت برکاته را در تحولات صدر اسلام به این طرف، نادیده گرفته اند، که قوه قضائیه باید به این نقشه شوم رسیدگی کند و همه باید هوشیار باشند!!

آقای هاشمی! شما می گویید 9 دی خوب بود یا نه؟! اگر بد بود، که هیچی! -من هم اتفاقا همین عقیده را دارم!- ما مخلص شما هم هستیم، اما 9 دی، اگر به فرمایش شما کار خوبی بود، این کار هم کار شما بود و همه دست شما را دیدیم در آستین خودمان آن روز. شما اگر نبودید، یوم الله 9 دی در 10 دی، یوم الله 22 بهمن در 24 اسفند، و یوم الله 23 تیر در همان میدان 7 تیر  می ماند و عمرا بیداری اسلامی شکل می گرفت! عمق شعارهای 9 دی شما بودید و سطحش هم شما بودید و کلا همه کاره این انقلاب از نظر من یکی، شما هستید. بقیه رو ولشون کن، نمی فهمن!! واسه خودشون یه چیزی دارن می گن!!

آقای هاشمی! عزیز جعفری و سردار کاظمینی و حاج قاسم و حمید رسایی و حاج حسین آقای شریعتمداری و صفار هرندی و مرندی و مرضیه وحید دستگردی یا دستجردی، حالا هر چی! و حاج عموی خودم و حاج کاظم و عباس و اصغر نقی زاده و ابراهیم حاتمی کیا و سلحشور و اون یارو پیرمرده بود؛ «ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی»…  کلا همه یه طرف، شما را اگر بگذاریم اون طرف، اون قسمتی که میاد پایین، همون طرفی هست که شما توش نشسته اید، چرا که؛ چه کسی خرمشهر را فتح کرد؟! شما! چه کسی توی انقلاب، امام خمینی به ایشان دامت برکاته کمک کرد؟! شما! چه کسی فتنه را جمع کرد؟! شما! چه کسی الان داره خاورمیانه روی انگشتش می چرخه؟! شما! کیه که داره علیه آمریکا موضع می گیره؟! شما! اون کی بود که خانواده اش از همون قبل انقلاب، وضعشون خوب بود، اما در عین حال ساده زندگی می کردن، شما! اون کی بود که علیه بان کی مون، ایستاد؟! شما!

آقای هاشمی! شما امیرکبیر ثانی، قائم مقام سوم، عمار پنجم، مالک اشتر هشتم و سردار سازندگی و علمدار ایثار و در یک کلام، بهترین آدمی هستید که من می شناسم و خیلی هم با امام عکس دارید و اون طیاره بودش که امام رو آورد تهران؟! اون هم کار شما بود! نگید که نمی دونستین!

آقای هاشمی! شما خلبان دل ملت هستید و قالیباف، یک چیزی داره واسه خودش تعریف می کنه!

در نهایت یوم الله 9 دی را اگر می گویید که به شما تبریک باید عرض کنیم، تبریک! اگر می گویید روز خوبی نبود، ملاک برای ما همان مواضعی است که شما در نمازجمعه گرفتین و اون نمازجمعه، بهترین نمازجمعه تاریخ بود و آقای علم الهدی که توی 9 دی سخنرانی می کرد، منظورشون یکی دیگه بود!! این حمید رسایی رو هم ولش کن!!



اولین دیدگاه را شما بگذارید

  

دوستان  شما بفرمائید که کدام شش نفر خواهند توانست روی صندلی های سبز مجلس جلوس کنند؟

 

توضیح : حوزه انتخابیه تبریز، آذرشهر و اسکو با 78 کاندیدا یکی از مراکز استان و کلانشهری که در رده‌های بالای ثبت‌نام‌کننده و تایید صلاحیت کاندیداها قرار دارد.
 
حوزه انتخابیه تبریز، آذرشهر و اسکو در مجلس شورای اسلامی در نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی 878 شعب اخذ رای خواهد داشت.

این روزها که تنور انتخابات و تبلیغات کاندیداها یواش یواش گرم می‌شود و هر روز ائتلافی و جبهه‌ای تشکیل و اسامی خود را اعلام می‌کنند.

* جبهه متحد اصولگرایان
محمدحسین فرهنگی، محمد اسماعیل سعیدی، رسول جلیل‌زاده، عشرت شایق، رحیم همزبان و علی آجودان‌زاده

* جبهه پایداری
محمد اسماعیل سعیدی، محمدحسین فرهنگی، رسول جلیل‌زاده، عشرت شایق، لطیف لطیفی و میرهادی قره‌سیدی

* شورای هماهنگی امت حزب‌الله آذربایجان
محمدحسین فرهنگی، محمد اسماعیل سعیدی، رسول جلیل‌زاده، عشرت شایق، رحیم همزبان و لطیف لطیفی

*جمعیت طلاب و روحانیت آذربایجان
محمدحسین فرهنگی، محمد اسماعیل سعیدی، رسول جلیل‌زاده، عشرت شایق، رحیم همزبان و روح‌الله ایمانی یامچی

*دست‌اندرکاران ستادهای مردمی احمدی‌نژاد تبریز
محمدحسین فرهنگی، محمد اسماعیل سعیدی، رسول جلیل‌زاده، عشرت شایق، محمدعلی صدیقی و رسول جوانعلی‌آذر

* اصولگرایان مستقل
محمدحسین فرهنگی، محمد اسماعیل سعیدی، رسول جلیل‌زاده، عشرت شایق، رحیم همزبان و رضا رحمانی

* جبهه جوانان عدالت‌طلب آذربایجان
محمدحسین فرهنگی، محمد اسماعیل سعیدی، رسول جلیل‌زاده، عشرت شایق، میرهادی قره‌سیدی و مسعود بزرگ جلالی

* جبهه ایستادگی
برخلاف سایر استان‌ها همچنان لیستی در تبریز و آذربایجان شرقی ارائه و اعلام نکرده‌اند.

* جمعی از آزادگان و رزمندگان دوران دفاع مقدس
محمدحسین فرهنگی، محمد اسماعیل سعیدی، رسول جلیل‌زاده، عشرت شایق، میرهادی قره‌سیدی و سیدمهدی حمیم اسکویی

* ائتلاف دیگری نیز با نام ائتلاف بزرگ رزمندگان و آزادگان دوران مقدس به شرح زیر منتشر شده است:

محمدحسین فرهنگی، محمد اسماعیل سعیدی، رسول جلیل‌زاده، رضا رحمانی، مسعود پزشکیان و جمشید تقی‌زاده

اولین دیدگاه را شما بگذارید

  

چرا آمریکا قدرت حمله به ایران را ندارد؟

فضای رسانه ای این ایام و تکرار پیاپی عبارت «حمله احتمالی آمریکا به ایران» ایجاب می کند که یک قدم جلوتر رویم و در فضایی کاملا واقعی این پرسش را مطرح سازیم که آیا آمریکا اساسا قدرت حمله به ایران را دارد و می تواند از عهده چنین جنگی برآید یا خیر؟

خبرگزاری فارس: چرا آمریکا قدرت حمله به ایران را ندارد؟

فضای رسانه ای این ایام و تکرار پیاپی عبارت «حمله احتمالی آمریکا به ایران» ایجاب می کند که یک قدم جلوتر رویم و در فضایی کاملا واقعی این پرسش را مطرح سازیم که آیا آمریکا اساسا قدرت حمله به ایران را دارد و می تواند از عهده چنین جنگی برآید یا خیر؟

گام اول در پاسخگویی به پرسش فوق تعیین نوع جنگ احتمالی آمریکا علیه ایران است. یعنی باید روشن سازیم که واشنگتن قصد دارد دست به حمله گسترده علیه تهران بزند یا اینکه جنگ محدود (Limited War)‌ را در دستور کار خود قرار داده است. آنها که می پندارند هدف آمریکا و متحدانش «متوقف ساختن برنامه هسته ای ایران» است خواهند گفت چنان جنگی یک جنگ محدود خواهد بود و آمریکا با نیروی هوایی و موشکی خود،‌ سایت ها و تاسیسات هسته ای ایران را منهدم خواهد ساخت. اما باید گفت این نوع نگاه به روابط بین الملل و مسائل ایران و آمریکا حقیقتا نوعی تقلیل گرایی است. اسناد و شواهد فراوانی وجود دارند که نظریه «جنگ محدود» را رد می کنند. روشن ترین استدلال اینکه دست زدن به یک جنگ مقوله ای ماهیتا راهبردی است و یک بازیگر بین المللی جز در چارچوب اهداف بلند مدت خود توپخانه نظامی خود را فعال نمی کند. هدف راهبردی و اعلام شده آمریکا درباره ایران «تغییر نظام سیاسی»‌ است که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی با در اشکال گوناگون و حتی «جنگ گسترده با هدف تصرف سرزمینی»- از طریق صدام حسین- خود را نشان داده است. اخیرا مقامات امنیتی آمریکا به صراحت اعلام کردند که مسائلی چون برنامه هسته ای نیز بهانه ای بیش نیستند و حتی هدف تحریم ها نیز ‌ تغییر رژیم است. (1)  بنابراین،‌اگر قرار است آمریکا وارد درگیری نظامی با ایران شود، ‌خطاست تصور کنیم واشنگتن به طور مثال نیروگاه ها و تجهیزات اتمی ایران را بمباران خواهد کرد؛ آمریکا جز با هدف تغییر نظام سیاسی به ایران حمله نخواهد کرد و تغییر نظام سیاسی ایران در چارچوب تئوری جنگ محدود و بمباران چند نقطه خاص، عملیاتی نیست. لذا اگر بناست جنگی صورت بگیرد، آمریکا ناگزیر باید به نیروهای پیاده و زمینی خود متوسل شود، چرا که تغییر نظام سیاسی جز با اشغال سرزمینی میسر نیست.

هم اکنون و در گام دوم پاسخگویی به پرسش یادداشت حاضر باید به ارزیابی توان آمریکا برای جنگ گسترده با ایران پرداخت. بر اساس آخرین مطالعات علمی انجام شده در زمینه اهداف و فرجام جنگ‌های نظامی،  صاحب نظران این حوزه دو عامل را در پیروزی یا شکست طرف‌های درگیر در جنگ، حیاتی می دانند: نخست، اتخاذ استراتژی صحیح جنگی و دوم، برتری در موازنه قدرت نظامی. (2)

برای واقعی تر شدن فضای تحلیل،‌ چون از استراتژی های جنگی دو طرف به دلیل در جریان نبودن جنگ بی اطلاعیم،‌ ترجیحا به مقوله دوم یعنی بررسی موازنه قدرت نظامی دو کشور می پردازیم.

حقیقت آن است که شاید در ظاهر امر گفته شود آمریکا قدرت نخست نظامی جهان است و در مقایسه با ایران قطعا موازنه قدرت نظامی به نفع واشنگتن خواهد بود. اما باید توجه داشت که اگر آمریکا رتبه نخست قدرت نظامی را در اختیار دارد،‌ ایران نیز از قدرت قابل توجهی برخوردار است و با قرار گرفتن در رده دوازدهم جهان(3)، یعنی حتی بالاتر از آلمان،‌ استرالیا،‌ هلند،‌کانادا،‌ سوئد و اسپانیا و...،‌ این پیام روشن را مخابره می کند که درگیری احتمالی تهران با واشنگتن یک درگیری هژمونیک و سطح بالاست؛‌ اگر دوری هزاران کیلومتری نیروهای آمریکایی از سرزمین مادر،‌ و قرارگرفتن پایگاه های منطقه ای استقرار این نیروها در محدوده آتش موشک های ایران را به این معادله بیفزائیم،‌ رتبه قدرت ایران در قیاس با آمریکا قطعا دیگر 12 نخواهد بود و موازنه بیشتر به حالت تعادل نزدیک خواهد شد. این معادله البته وجوه دیگری نیز دارد. در آخرین انتخابات برگزار شده در ایران،‌درصد مشارک بیش از 80 بوده (انتخابات دهم ریاست جمهوری) و در آخرین انتخابات برگزار شده در آمریکا(انتخابات کنگره)،‌ این رقم زیر40 بوده است، (4) یعنی حمایت عمومی از نظام سیاسی دو کشور اساسا قابل قیاس نیست. از دیگر سو،‌ ایران در فضای داخلی خود در حال تجربه یک محیط آرام است،‌ اما دولت باراک اوباما نه می تواند از بحران اقتصادی خود را رهایی بخشد و نه اینکه حتی با سرکوب‌گرانه ترین شیوه ها مردم معترض به فقر و تضاد طبقاتی و لیبرال سرمایه داری را از خیابان ها جمع کند. در همین رابطه، اقتصاد آمریکا در وضعیتی نیست که تحمل فرود حتی یک موشک ناقابل بر شاهراه نفتی جهان را داشته باشد. اوضاع سیاسی منطقه و معادلات آن نیز در حال دگرگون شدن است. هم پیمانان آمریکا در حال سرنگونی اند و به تبع همین روند،‌ ایران در حال خروج از محاصره. واشنگتن همه هم خود را مصروف قطع بازوی ایران در سوریه کرده و از قضا در این مورد،‌ قادر به پیش بردن اهداف خود نیست. امروز چین و روسیه دیگر با «کارت ایران» وارد بازی با آمریکا نشده اند؛ ‌آنها در سوریه منافع استراتژیک دارند و با حفظ سوریه از گزند توطئه های آمریکا، خواسته یا ناخواسته در حال ارائه خدمات قابل توجهی به تهران هستند. لذا شرایط منطقه ای نیز به سود آمریکا نیست.

اگر همه آنچه درباره حمایت مردمی از دولت و شرایط اقتصادی و منطقه ای  گفتیم را نیز از این تحلیل فاکتور بگیریم،‌ پرسش بعدی این است که با توجه به ضروت تصرف سرزمینی برای یک جنگ گسترده و ساقط کردن یک نظام سیاسی،‌ آیا آمریکا توان تصرف خاک ایران را دارد؟ اهمیت تصرف سرزمینی به اندازه ای بالاست که «جان مرشایمر» استاد مطرح امنیت بین الملل در کتابی به نام «تراژدی سیاست قدرت های بزرگ»،‌ اساسا برای نیروهای هوایی و دریایی  نقش پشتیبان قائل بوده و سرنوشت جنگ را در دستان نیروی زمینی می داند. او می نویسد: «نیروی زمینی شکل قطعا مسلط قدرت نظامی در جهان مدرن است و نیروهای دریایی و هوایی،‌ نیروی زمینی را پشتیبانی می کنند. به عبارت ساده،‌ قدرتمند ترین دولت ها صاحبان مستحکم ترین و کوبنده ترین نیروهای زمینی می باشند». (5) اینجاست که باید به ارزیابی توان رویارویی نیروی زمینی آمریکا با نیروی زمینی ایران پرداخت. نکته اول در این باره اینکه،‌ آمریکا اگر بخواهد نیروی زمینی خود را وارد خاک ایران کند، باید این اقدام از طریق هوا یا دریا صورت گیرد. نه از عراق و نه از افغانستان این امکان برای واشنگتن وجود ندارد؛‌آنها از عراق خارج شده اند و افغانستان به اندازه ای در تسلط ایران است که پنتاگون حضور نیروهایش در خاک افغان را بیشتر یک دردسر جنگی می داند تا توان. حتی کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز به یک دلیل روشن نمی توانند میزبان نیروهای جنگی آمریکا باشند و آن اینکه پایتخت های عربی چنان آبستن شورش های اجتماعی در پی بیداری اسلامی هستند که به طور مثال اگر پدر معنوی شان عربستان تاکنون توانسته با سرکوب بر سر کار بماند،‌ با اولین موشکی که در خاک ریاض فرود بیاید،‌این قدرت سرکوب را از کف خواهد داد و ناآرامی سراسر این کشور را فراخواهد گرفت. اوضاع دیگر کشورهای مهم برای آمریکا چون بحرین نیز نیازی به توصیف ندارد. اما نکته دوم اینکه به راستی وضعیت موازنه نیروهای زمینی ایران و نیروهای زمینی آمریکا در منطقه چگونه است؟ چه از لحاظ تعداد و چه از لحاظ انگیزه و قدرت جنگاوری؟ آمریکایی ها به خوبی بر تجربه هشت سال جنگ علیه ایران از طریق رژیم بعث عراق اشراف دارند و نتیجه رویارویی زمینی با ایران را نیک می دانند. سایت گلوبال ریسرچ چندی پیش در یک بررسی از این وضعیت نوشت که آمریکایی ها در روز اول جنگ با ایران 20 هزار قربانی خواهند داد.(6) قدرت بی نظیر ارتش و سپاه ایران در جنگ های نامتقارن است که اساسا عده ای را وادار ساخته اینگونه تحلیل کنند که آمریکا وارد جنگ گسترده با ایران نخواهد شد و به جنگ محدود اکتفا خواهد کرد.

حتی اگر بر فرض محال آمریکایی ها بخواهند جنگ نامحدود را بیازمایند، قدرت واکنش ایران با توجه به گستره اختاپوسی منافع ملی آمریکا در منطقه، بسیار کوبنده و ویرانگر است و کاخ سفید به خوبی این موضوع را می داند. آمریکا 25 پایگاه هوایی و دریایی در منطقه دارد که همه در حوزه آتش موشک های مخرب ایران قرار دارند. قلب استراتژیک آمریکا در منطقه یعنی اسرائیل عمق استراتژیک ندارد و  نداشتن وسعت سرزمینی یعنی ویرانی قریب به 100 درصدی در ساعات اولیه جنگ. مقامات ارشد ایران اعلام کرده اند که هیچ حمله ای را بی پاسخ نخواهند گذاشت و این یعنی،‌ حتی حمله محدود به تاسیسات اتمی ایران برابر است با موشک باران شدن سرزمین های اشغالی و پایگاه های آمریکایی.

 

 


اولین دیدگاه را شما بگذارید

  

سنگینی شرایط دشوار پس از عملیات کربلای 4 ضرورت انجام عملیات دیگری را ایجاب می کرد. عملیاتی که پیروزی آن تضمین شده باشد و ضمنا از جنبه نظامی و سیاسی بسیار ارزشمند باشد تا آثار نامطلوب عدم فتح کربلای 4 را جبران نماید. با توجه‌ به‌ آمادگی‌ یگانها و نیروهای‌ داوطلب‌ برای‌ انجام‌ عملیاتی‌ دیگر پس از کربلای 4، عملیات‌ "کربلای 5" در مدتی‌ اندک‌ یعنی ‌12 روز طرح ریزی شد.خاطره ی متفاوت یکی از رزمندگان عملیات کربلای پنج، جعفر طهماسبی را به مناسبت ایام سالروز انجام این عملیات مرور می کنیم:روز 18 دیماه سال 1365 بود. قبل از ظهر یک دسته از غواص های تخریب که مسئولشان حاج ناصر اسماعیل یزدی بود و مامور به گردان رزمی بودند، سوارتویوتا شدند و رفتند به طرف خط شلمچه. من هم همراه اونها رفتم. وقتی رسیدیم، ظهرشده بود. نماز را داخل کانال خط اول خودمون به صورت فرادی خوندیم.چون یک مقدار از مسیر را پیاده اومده بودیم، حسابی گرسنه بودیم. حاج ناصر، شهید صبرعلی کلانتر رو فرستاد غذا بگیره.بچه های گردان حضرت علی اکبر(ع) که کنار ما بودند یک کیسه فریزر دستشون بود که داخلش برنج و گوشت بود. ما هم به خودمون وعده چلو گوشت داده بودیم که شهید کلانتر رسید اما گفت: با عرض شرمندگی، چون اول ما سجود داشتیم قبل از وجود، به آقایون سجودی غذا نرسید.عوضش وجودی ها دو نفره غذا بردن.تا اینو گفت همه به او اعتراض کردند.گفتیم حالا ببینیم چی گرفتی. دیدیم یک بسته نون و دو سه جعبه خرما و یک جعبه هم کشمش. این شد نهار ما.بعد شهید کلانتر با خنده رو کرد به اون بچه هایی که داشتند با ولع چلو گوشت با نوشابه می خوردند، گفت: زیاد هم خوشحال نباشید و حول ورتون نداره... شب درازه. حدسش درست بود غذاها خراب شده بود .خیلی ها موقع درگیری دنبال مکان تخلیه می گشتند.خلاصه بعد از خوردن نهار با شهید سید محمد (شهید سید محمد زینال الحسینی فرمانده گردان تخریب لشگرده سیدالشهداء علیه السلام) برگشتم عقب. یعنی زیر پل هفتی هشتی که دسته شهید پیکاری اونجا بودند.ساعت حدود 5 بعدازظهر بود که دیدم یک تویوتا بالای پل ایستاد. مثل اینکه داره دنبال آدرس می گرده. اومد زیر پل دیدم شهید موسوی زاده است. بعد از روبوسی یک نگاهی به من کرد و گفت: امشب خبریه! گفتم: آره. زود بجنب تا دیر نشده.گفت :چیکار کنم.گفتم: آقا سید داره دم منبع آب وضو می گیره .بدو موقعیت خوبیه.سید موسوی زاده رفت و من هم از دور نگاش می کردم . معلوم بود سید محمد زیر باز نمیره، چون سیدموسوی زاده خودش فرمانده تخریب تیپ مسلم ابن عقیل بود. نمی دونم به سیدمحمد چی گفت که راضی شد. دیدم لبخند روی لبشه داره میاد. تا رسید گفت: جعفر یک دست لباس غواصی برام جور کن و رفت سمت ماشین تویوتا و چند لحظه ای با راننده اش حرف زد.راننده ماشین رو سروته کرد و رفت. سید هم رفت وضو بگیره برای نماز مغرب و عشا. بعضی از بچه های تخریب که وضوگرفته بودند لباس های غواصی را پوشیدند و صف های جماعت تشکیل شد. ساعت حدود شش بعدازظهر بود که صدای اذان شهید مهدی اسماعیلی پور فضا را پر کرد.«الله اکبر...کبیرا ... والحمدلله کثیرا...حی علی خیرالعمل...خیرالعمل ولایتک یا ابالحسن».مهدی اذان می گفت و بچه ها گریه می کردند. نماز اول که تمام شد، شهید سید محمد زینال الحسینی شروع کرد به صحبت کردن.برادرها امشب شب عملیاته، شب سرنوشته، خیلی ها منتظر امشب بودند. خیلی ها چشمشون به شما و کار شماست. خانواده شهدا، امام عزیز، مردم شهید پرور. همه منتظر شنیدن خبر خوش ازجبهه ها هستند.سید می گفت و اشک ها نم نم می ریخت تا که به اینجا رسید:بعضی از شما این آخرین نمازیه که دارند می خونند. نماز صبح فردا انشاءالله تو بهشت. دیگه کسی آرام گریه نمی کرد. خود سید هم گریه اش شروع شد و با گریه گفت: امام عزیز ما گفته؛ به رزمندگان بگید شما کربلا می روید و من هم می آیم و اونجا با هم نماز می خونیم.دیگر سید محمد ضجه می زد.فرمانده شجاع و کاردان تخریب لشگر 10 سیدالشهداء(ع) شب عملیات کربلای 5 داره ضجه می زنه - لحظات عجیبی بود، شب عاشورا را تداعی می کرد- فرمانده با التماس گفت: هرکی نمی تونه این مسیر چند کیلومتری داخل آب راه بره اصرار بر رفتن نداشته باشه، کارهای دیگری هم هست.سید بعد از گفتن چند نکته جدی، برای توجیه بچه های غواص یک نفس عمیقی کشید و سینه اش را صاف کرد و گفت: رزمندگان ایام فاطمیه است.ایام شهادت مادر ما فاطمه(س) است - از اینجا به بعد صحبت سید با نغمه بود- مادر جون دست ما را بگیر.ما برای یاری دین خدا قدم تو جبهه گذاشتیم و مجلس را آماده کرد. خودش شروع کرد روضه خوندن.سید محمد شب عملیات کربلای 5 داره روضه حضرت زهرا(س) می خونه: زهرای من، زهرای من... دنبال حیدر می دوید... ازسینه اش خون می چکید...سید اینها رو گفت و از حال رفت. بعدش من روضه را ادامه دادم و سینه زدیم. یادش بخیر شهید پیکاری میونداری می کرد.نماز عشا را با گریه بچه ها خوندن و بعد از نماز بین صف ها شام پخش کردن که فکر می کنم کالباس با نون بود و بعضی ها هم مثل شهید اربابیان چلوگوشت خوردند که ای کاش نمی خوردند.ساعت حدود 8 شب بود که شهید سید محمد گفت: بچه ها بیرون سنگر برای رفتن به خط شوند. بچه ها از سنگر که بیرون اومدند سربه سر هم می گذاشتن. شهید سیدمحمد یه داد زد: برادرها دیرشده .سریع سوار ماشین ها بشید.بعضی بچه ها سردشون شده بود. دنبال اورکت می گشتند. شهید پیکاری رو دیدم یک اورکت زرد رنگ پوشیده و کلاه اورکت را تو صورتش کشیده.رفتم سمتش که بگم علی جون برف که نیومده؛ تا نگاهم به صورتش افتاد دیدم پهنه صورتش از اشک خیس خیسه. دیگه بچه هاسوار تویوتا بودند و ماشین درمسیر سربالایی پل هفتی هشتی در حرکت بود.بچه ها با هم شوخی می کردند. مخصوصا چند بار شهید مجید عسگری را از داخل ماشین پایین انداختند. من برای اینکه فضا را عوض کنم و روحیه ای باشه برای بچه ها شروع کردم بخواندن این زمزمه: آتیش زدم به خرمنم؛ آی خرمنم آی خرمنم. همه می خندیدند و خطاب به من می گفتند: آی خر تویی، آی خر تویی. گفتم شاید حال علی پیکاری عوض شده باشه. دیدم صداش میاد با بچه ها در جواب دادن سرود همکاری می کنه. اما با گریه، با ناراحتی.گفتم: علی ترسیدی؟اون مثل اینکه اصلا به حرفم توجه نکرده باشد؛ هی می گفت: آی خرمنم، آی خرمنم. و گریه می کرد.گفتم: رفیق ما «ام الرصاص» با هم رفتیم. حالت امشب فرق می کنه. درحالی که اشک هاشو پاک می کرد گفت: جعفر دستم خالیه!اون شب بچه ها رفتند. آخرین غواص که وارد آب شد من کنار شهید سید محمد بودم، دیدم کنار آب نشست و شروع کرد زیر لب برای بچه ها دعا کردن و به مادرش حضرت زهرا (س) التماس کردن.ساعت نزدیکی های دوازده شب بود که درگیری شروع شد. تمام منطقه شلمچه با منورها مثل روز روشن شد. حجم آتیش روی نقطه ای که غواص ها رفته بودن متمرکز بود و شهید سیدمحمد توی کانال نگران. دیگه نتونست طاقت بیاره. دوید لب اسکله که پایین کانال بود و با قایق رفت سمت درگیری و گفت: تا نگفتم کسی جلو نیاد.ما تو کانال موندیم، نماز صبح را خونده بودیم. اما هوا هنوز روشن نشده بود. با شهید حاج ناصر اربابیان اومدیم لب اسکله و گفتیم بریم اون طرف، چون هم نگران سید بودیم و هم غواص ها که یک دفعه دیدیم قایقی با سرعت از طرف دشمن به سمت اسکله میاد. از اون دور سکاندار صدا می زنه: بچه های تخریب، بچه های تخریب.بند دلم پاره شد. گفتم ناصر حتما سیدمحمد یه چیزیش شده! تا اینکه قایق به اسکله رسید و سکاندار طناب و انداخت و ما گرفتیم. گفتم چیه سر و صدا می کنی؟ گفت: این غواص ها شهدای تخریب هستند که داخل آب بودن.دیدم تمام سطح قایق را بدن های شهدا گرفته. لباس های سیاه غواصی به سرخی می زنه.اصلا حواسم نبود آخه دنبال سید بودم . توی اون نور کم که تازه خورشید داشت می اومد بالا که صبح روز 19 دی ماه 65 خودشو نشون بده. دیدم چهره آرام شهید علیرضا پیکاری را که پلک هاش رو هم افتاده و به آرامش رسیده بود.

 


اولین دیدگاه را شما بگذارید

  


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ